در من،
در من تو را دیده است خشم آفرینش
در من چکیده نطفهی ظلم و ستمها...
آبستنم...
در یک شب طوفانی، آخر
من میگذارم طفل خونآشام خود را.
من پیک مرگم
آیندهام
آیندهای تار...
آیندهای کور...
در من فرو مردهاست، گلهای سعادت
آرامش و شور
پژمرده در دامان من، فرزند امید
من پیک مرگم...
از دورها پر میگشایم.
در ساحل امروزها پا میگذارم.
... تا آنکه خون زندگی در من بجوشد...
... تا آنکه دست عشقها، ننگم بشوید...
*استاد علی صفایی حائری- ع.ص